دلم می خواد یک گریه ی مردانه کنم .... فریاد زنم .... گریبانم را پاره کنم .... جایی باشم که کسی مرا نبیند و شعر برایم نسراید
شت شیشه ها ی ترک خورده اتاقم ایستاده ام .... شاعری رد شد و شعری از آدمی سرود که پشت اشکهایش شکسته است