نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

می توان به جرأت اظهار کرد که دیگر همانند گذشته، توانایی ساخت هواپیماهای جنگنده تنها تحت سلطه کشور به خصوصی مانند ایالات متحده نیست و کشورهای دیگر نیز امروزه همگام با صنعت روز هوانوردی، با جدیت مشغول به طراحی و تولید هواپیما های جنگنده بومی می باشند.

                                     جنگنده فرانسوی نوین رافال با بال های دلتا شکل



اما در این میان، دو کشور اروپایی، یعنی فرانسه و انگلیس و البته تا حدودی نیز آلمان، گوی سبقت را از دیگران ربوده و به سرعت در حال تولید جنگنده هایی هستند که به خوبی از پس حریفان آمریکایی خود بر آمده و آنان را از میدان نبرد، به در می کنند. کشور فرانسه، با سابقه زیاد در طراحی و ساخت هواپیماهای مسافربری و نظامی، هم اکنون در حال طراحی مدل های جدیدی از هواپیماهای جنگنده می باشد که شاخص ترین آن ها، جنگنده رافال Rafale است. این جنگنده، که در حقیقت همان ادامه دهنده راه اسلاف خود یعنی جنگنده های مشهور میراژ، جگوار، سوپر اتاندارد است، به منظور جایگزینی جنگنده های قدیمی توسط نیروی هوایی فرانسه سفارش داده شد.

                                  جنگنده فرانسوی رافال در حال حمل موشک سایدوایندر


این جنگنده، که می توان تا حدودی آن را جنگنده ای جوان و جدید نامید، در سال 2001 و در عملیات جنگ افغانستان عملکرد و برتری آشکار خود را بر شناخته شده ترین هواپیماهای ناونشین، یعنی F-18 Hornet و F-14 Tomcat به جهانیان ثابت نمود. رافال هواپیمایی دو موتوره با قابلیت حمل بازه گسترده ای از تسلیحات هوا به هوا و هوا به زمین می باشد که در عین حال، هواپیمایی بی نهایت تغییر پذیر است و به سرعت می تواند نقش خود را از برتری هوایی به شناسایی، حملات دریایی و یا زمینی تغییر دهد. در کاکپیت این جنگنده، از سیستم های اویونیک یا سیستم های الکترونیکی بسیار پیشرفته ای بهره برداری شده است؛ مانند سیستم HUD هولوگرافیک با زاویه دید بالا ساخت شرکت تالس اویونیک که اطلاعات ماموریت را به وفور در جلوی دید خلبان حاضر می نماید، دوربین های CCD و همچنین صفحه نمایش های لمسی در طرفین خلبان که اطلاعات تاکتیکی موقعیت حاضر را ارائه کرده و به او امکان تصمیم گیری به موقع را می دهد.


در مورد تسلیحات این جنگنده باید اظهار نمود که این هواپیما قادر به حمل بیش از 9 هزارکیلوگرم جنگ افزار هوا به هوا یا هوا به زمین از انواع مختلفی چون موشک های میکا، ماژیک، سایدوایندر، آپاچی، اگزوست، ماوریک، هارپون و بمب های هدایت لیزری GBU-12 بسته به نوع ماموریت می باشد. چنانکه پیش بینی نیز می شود، قرار بر این است که این جنگنده مدرن از سال 2006، به بمب های فوق دقیق هدایت لیزری یا GPS ماهواره ای ساژم AASM نیز برای منهدم ساختن هدف های دشوار زمینی مجهز گردد. این جنگنده، همچنین از دو توپ مسلسل با قدرت آتش 2500 گلوله در دقیقه ساخت GIAT نیز برای نبرد های هوایی نزدیک بهره می جوید. این جنگنده از نظر جنگ الکترونیک نیز برتری خود را حفظ کرده است؛ چه، با در اختیار داشتن سیستم های هشدار تهاجم، گیرنده و آشکار ساز لیزری و سیستم های مغشوش کننده رادار دشمن از توانایی قابل قبولی برخوردار است.


با مجهز شدن این هواپیما به سیستم راداری RBE2، این جنگنده از قابلیت هایی چون نگاه به پایین و شلیک به پایین نیز بهره مند شده قابلیت ردیابی همزمان 8 هدف و شناسایی تهدیدات هوایی به نحو احسن را نیز داراست. طول بالهای دلتا شکل این جنگنده حدود 11 متر و طول خود هواپیما در حدود 10 متر می باشد و در عین حال، از مساحت بالی به میزان 45 متر مربع بهره می برد. این جنگنده مدرن از دو موتور M88-2 ساخت سنکما، برای فراهم آوردن نیروی پیشران خود استفاده می نماید که البته هریک نیروی کشش استاتیکی معدل 75 کیلونیوتن را با پس سوز فراهم می آورند که در اصل ورودی های این موتورها، در زیر سکان افقی هواپیما واقع شده است! البته، تعجب نکنید. واقع شدن ورودی هوا زیر سکان افقی، به این دلیل است که این هواپیما از نوع کانارد می باشد، یعنی سکان افقی آن که غلتش حول محور عرضی را کنترل می کند، به صورت دو بالچه در جلو واقع شده است و در عوض، در قسمت انتهای هواپیما هیچ گونه سطح کنترلی مشاهده نشده و بال ها تا انتهای خروجی های موتور امتداد یافته اند.


موتورهای قدرتمند این جنگنده، رسیدن آن را به سرعتی معادل 8/1 ماخ و داشتن سقف پروازی برابر با 55 هزارپا را امکان پذیر ساخته اند که توانایی هایی بهینه برای جنگنده ای در این کلاس محسوب می شود. ناگفته نماند که این جنگنده در انواع گوناگونی برای ماموریت های متفاوت عرضه می گردد. این مدل ها عبارتنداز: مدل B این جنگنده در اصل برای استفاده نیروی هوایی طراحی گشته و هواپیمایی دو نفره شامل سرخلبان و افسر تسلیحات نظامی می باشد. مدل C نیز مانند مدل قبل برای نیروی هوایی تولید شده و در چندی از موارد بهبودیافتگی هایی نیز نسبت به مدل قبلی مشاهده می شود. مدل M نیز جنگنده ای تک نفره و مدل ناونشین رافال محسوب می شود که به منظور انجام ماموریت های حفاظتی از ناوهای هواپیمابر تولید گشته است. قابل توجه است که باز هم کارخانه سازنده این جنگنده، یعنی شرکت داسالت، سنت شکنی نکرده و هواپیمای رافال را نیز هواپیمایی با بال های دلتا شکل طراحی نموده است، یعنی همان سنتی که در هواپیماهای پیشین فرانسوی مانند میراژ 4000 رعایت شده است.


جنگنده رافال اولین هواپیمای نظامی جهان است که به منظور انجام ماموریت های هوا به هوا و هوا به زمین به طور همزمان، طراحی شده است که یکی از وجوه قدرت و شایستگی آن می باشد. به علاوه، توانایی این هواپیما برای انجام عملیات در حالت های ماورای دید بصری (BVR) و یا در ارتفاع بسیار پایین نسبت به سطح زمین در نبرد، امکانات گسترده ای را به آن، برای جنگنده ای چند ماموریته بودن و قابلیت بقای فراوان در مقابل دشمن را داده است. به هرسخن، این هواپیما، قادر است که نیاز نه تنها نیروی هوایی فرانسه، بلکه کشورهای زیادی در جهان را که بعدها از سفارش دهندگان این هواپیما خواهند بود، با شایستگی هر چه تمامتر مرتفع نماید.



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

جنگنده میراژ 2000
ساعت 12:55 ‎ب.ظ روز 1386/1/16  

میراژ2000 جنگنده‏ای است که بسیار به اسلاف خود یعنی میراژهای 3، 5 و 50 شباهت دارد، اگرچه به هیچ وجه گونه‏ای دیگر از جنگنده‏های میراژ 3 ، 5 و 50 محسوب نمی‏شود و این شباهت، تنها به دلیل بال دلتا شکل این هواپیماهاست. میراژ2000 تمامن یک هواپیمای جدید به حساب می‏آید که دارای سیستم‏های بسیار پیشرفتهء رهگیری می‏باشد. ماموریت دوم این هواپیما، انجام عملیات بر علیه اهداف زمینی است، بدین جهت، میراژ2000 طیف گوناگونی از تسلیحات هوا به زمین را قادر است حمل کند؛ از جملهء این تسلیحات می‏توان به: موشک‏ها و بمب‏ها هدایت لیزری اشاره کرد.

هواپیمای میراژ 2000 یک «جنگندهء چندماموریته» ساخت کارخانجات هواپیماسازی داسو (Dassault Aviation) می‏باشد. این جنگنده به سال 1984 در نیروی هوایی فرانسه وارد خدمت شد، سپس کشورهای امارات، مصر، یونان، هند، پرو، قطر و تایوان، این هواپیما را به خدمت گرفتند.
جنگندهء چندماموریته معادل Multirole Fighter

گونه‏های مختلف
* نوع B و C: مدلهای مخصوص دفاع هوایی (یک نفره و دو نفره)
* نوع N: مدلی دو نفره با قابلیت عملیات در هر نوع شرائط آب و هوایی، مخصوص حملهء اتمی در ارتفاع پائین و با سرعت زیاد
* نوع D: مدل ارتقاء یافتهء نوع N، دارای قابلیت بمباران خودکار (برنامه‏ریزی شده از قبل) با مهمات معمول یا هدایت لیزری، دارای سیستم دیجیتال قابل برنامه‏ریزی (ساخت تامسون) عبور از عوارض طبیعی زمین نظیر کوهها یا تپه‏ها جهت امکان‏پذیری پرواز فراصوت در ارتفاع بسیار پائین (جهت مخفی ماندن از دید رادار)، دارای قابلیت حمل و پرتاب موشک کروز APACHE
* Mirage 2000-5: دارای سیستم‏های الکترونیک یکپارچه شده، توانایی هدفگیری هم‏زمان چند هدف زمینی و رهگیری و شکار چند هدف هوایی به وسیلهء رادار پیشرفتهء RDY، حسگرها و سیستم‏های کنترلی جدید

تعداد سفارشات
* نیروی هوایی فرانسه: 37 فروند نوع 5 - 2000
* تایوان: 60 فروند نوع 5 - 2000
* قطر: 12 فروند نوع 5 - 2000
* یونان: 15 فروند مدل MK2 (نوع ارتقاء یافته‏ای از Mirage 2000-5) و ارتقاء 10 فروند میراژ2000 قبلی به همین سطح
* امارات عربی: 32 فروند مدل Mirage 2000-9 (مدلی ارتقاء یافته از نوع 5 – 2000)
* هندوستان: 10 فروند Mirage 2000D
* برزیل: 12 فروند Mirage 2000C (مستعمل نیروی هوایی فرانسه)

شرکت داسو، همچنین قراردادی با نیروی هوایی فرانسه برای ارتقاء هواپیماهای Mirage 2000N منعقد کرده است. طبق قرارداد، این هواپیماها، به سطح استانداردی که به نام K3 معرفی شده است، ارتقاء می‏یابند. ارتقاء به سطح K3 شامل قابلیت حمل و پرتاب موشکهای جدید اتمی و همچنین قابلیت حمل یک غلاف شناسایی می‏باشد.

میراژ2000 سری MK2 سفارش داده شده توسط نیروی هوایی یونان
به غلاف نشانه روی لیزری نصب شده در زیر بدنه توجه فرمائید:


کابین
هواپیمای Mirage 2000-5 یک جنگندهء چندمنظوره در انواع یک و دو نفره است. این هواپیما مجهز به سیستم HOTAS می‏باشد. در این هواپیما، نمایشگر سربالا با پنج خط نمایشگر پیشرفتهء لولهء اشعهء کاتد (APSI) یکپارچه شده است.
اطلاعاتی که در نمایشگر سربالا و داخل کابین به نمایش درمی‏آید، مشتمل بر داده‏هایی بدست آمده از کنترل پرواز (ارتفاع، سرعت و . . . )، اطلاعات ناوبری، اطلاعات درگیری با دشمن و شلیک تسلیحات می‏باشد.
داده‏های بدست آمده از حسگرها و اطلاعات مدیریتی سیستم‏های هواپیما، بر روی دو نمایشگر رنگی (که در کابین در یک راستا قرار گرفته‏اند)، به اطلاع خلبان رسانده می‏شود.


HOTAS یعنی کنترل میزان قدرت موتور به وسیلهء کلیدهای روی اهرم کنترل اصلی هواپیما
نمایشگر سربالا ساخت تالس به نام Thales VEH 3020
APSI معادل Advanced Pilot Systems Interface


تسلیحات
در این هواپیما، 9 جایگاه حمل مهمات پیش‏بینی شده است: 5 جایگاه در زیر بدنه و 2 جایگاه در زیر بالها. همچنین نوع یک نفره به دو دستگاه مسلسل پرقدرت 30 میلی‏متری با قدرت نواخت بالا در داخل بدنه، مجهز شده است.

تسلیحات دفاع هوایی
* موشک هوا به هوای میکا (MICA) با قدرت شلیک هم‏زمان چند فروند به سوی چند هدف
* موشک Magic2
* موشکهای هوا به هوای ساخت MBDA

MBDA کنسرسیومی است که از ادغام شرکتهای Matra و EADS و Alenia Marconi Systems تشکیل شده است.

ترکیب‏بندی ماموریت دفاع هوایی
4 موشک MICA و 2 موشک Magic و 3 مخزن سوخت قابل پرتاب
قابلیت پرتاب موشک هوا به هوای MBDA Super 530D یا موشک MBDA Sky Flash به جای موشک MICA

میراژ 2000 همچنین می‏تواند انواع گوناگونی از موشکهای هوا به زمین دوربرد و تسلیحات هدایت لیزری را حمل کند. برخی از این اقلام بدین شرح هستند:
* بمب هدایت لیزری BGL 1000 و AS30L ساخت MBDA
* موشک ضدرادار Armat
* موشک ضدکشتی AM39 Exocet ساخت MBDA
* راکت اندازهای ساخت MBDA
* موشک کروز از نوع استیلت به نام SCALP
* موشک «شاهین سیاه» یا Black Shahine سفارش امارات عربی، ساخت MBDA
* موشک کروز دوربرد Storm Shadow (نوعی از مدل SCALP ویژه میراژهای امارات و یونان)

* موشک Storm Shadow اولین بار بر روی هواپیماهای تورنادو نیروی هوایی سلطنتی انگلستان سوار شد و در جنگ آزادسازی عراق به تاریخ مارس 2003 به کار رفت.
* موشک کروز SCALP به تاریخ دسامبر 2003 برای اولین بار در نیروی هوایی فرانسه بر روی میراژهای سری D نصب شد.

یک فروند میراژ2000 در حال شلیک موشک کروز دوربرد Storm Shadow


شرکت MBDA به تاریخ اکتبر 2003 برنده‏ای مناقصه‏ای برای نیروی هوایی فرانسه شد. طبق این برنامه، مقرر شده بود میراژهای جدید سری NK3 (نوع ارتقاء یافته‏ای از سری N تحت پروژهء K3) قابلیت حمل و پرتاب موشکهای برد متوسط هوا به زمین از نوع ASMPA را دارا شوند. موشک ASMPA دارای یک کلاهک هسته‏ای تاکتیکی (با قدرت کم) می‏باشد که قرار است جایگزین موشکهای ASMP شود که از سال 1998 بر روی میراژهای سری N در حال استفاده می‏باشند.

سیستم‏های هدفیاب
* سیستم «دیجیتال رهاسازی مهمات و ناوبری» به نام WDNS
* غلاف نشانه‏گذاری لیزری به نام CLDP ساخت Thales Optronique (ویژه پرتاب تسلیحات هدایت لیزری در شب یا روز)
* غلاف نشانه‏گذاری لیزری به نام Damocles (ساخت Thales Optronique) مجهز به یک دوربین جستجوگر حرارت اهداف (فقط جهت میراژهای مدل MK2)
* رادار چندحالتهء RDY از نوع پالس داپلر، ساخت Thales Optronique با قابلیت رهگیری هم‏زمان چند هدف هوایی و دیدپائین- شلیک پائین در ماموریتهای دفاع هوایی
* قابلیت شناسایی هم‏زمان 24 هدف هوایی و رهگیری هم‏زمان 8 هدف هوایی به ترتیب اولویت (از نظر فاصله یا تحدید)
WDNS مخفف Weapon Delivery and Navigation System

سیستم‏های اقدام متقابل (ضدعمل الکترونیک)
در این هواپیما، یک سیستم محافظت کننده داخلی (ضدعمل الکترونیک یا ECM) نصب شده است. هواپیمای Mirage 2000-5 می‏تواند مجموعهء ICMS Mark 2 را حمل کند که با سیستم‏های اقدام متقابل الکترونیکی ساخت Thales یکپارچه می شود. ICMS Mark 2 شامل یک گیرنده و پردازشگر سیگنال دریافتی این سیستم است که در دماغهء‌ هواپیما نصب می شود و وظیفه اش کشف ارتباطات داده های ارسالی توسط موشکهای ضدهوایی دشمن است. سپس سیستم ICMS با کشف شدن خط ارتباط اطلاعاتی موشک با هواپیما، به جای اطلاعات صحیح، اطلاعات نادرست ارسال می‏کند و بدین طریق، هواپیما را از گزند موشک، مصون می‎دارد. این سیستم همچنین می‏تواند رابطی باشد بین اطلاعات دریافت شده از ماموریت برنامه‏ریزی شدهء جدید و یک پایگاه زمینی تحلیل‏گر این اطلاعات.

پیشرانه
در میراژ 2000 از یک موتور توربوفن با مصرف کم، ساخت اسنکما به نام SNECMA M53-P2 استفاده شده است. این موتور کششی برابر 64 کیلونیوتن در حالت خشک و 98 کیلونیوتن در حال استفاده از پس‏سوز ایجاد می‏کند. ورودی‏های هوای موتور، به شکل نیم‏مخروطی بوده و هوا را به موتور که در مرکز بدنه تعبیه شده است هدایت می‏کنند. بدین ترتیب، هوا به صورت مورب وارد موتور شده و فشار هوای کمتری بر موتور وارد وارد می‏شود و این باعث بهینه شدن هوای مورد نیاز موتور می‏شود.

برخی مشخصات فنی

کشور سازنده: فرانسه
تیم سازنده: هواپیماسازی داسو، اسنکما و تامسون

ماموریت
Mirage 2000C: شکاری رهگیر (دفاع هوایی)
Mirage 2000D: انجام دهندهء ماموریتهای روزانه یا شبانه نظیر «ممانعت کنندهء هوایی میدان جنگ» (BAI)
ممانعت کنندهء هوایی میدان جنگ = Battlefield Air Interdiction یا BAI

اولین پرواز
Mirage 2000C: مارس 1978
Mirage 2000D: فوریه 1991

ورود به خدمت در نیروی هوایی فرانسه
Mirage 2000C: تابستان 1983
Mirage 2000D: آوریل 1993

هواپیماهای مشابه
Mirage III/5
کفیر
ویگن

خدمه
یک نفر
در Mirage 2000N/D: دو نفر (یک نفر خلبان و یک نفر افسر افسر مهمات یا ناوبر)

ابعاد
طول: 14.36 متر (50 فوت و 3 اینچ)
فاصلهء دو نوک بالها: 9.13 متر (29 فوت و 5 اینچ)
ارتفاع: 5.30 متر

اوزان
وزن خالی: 7600 کیلوگرم (مدل C)
حداکثر وزن: 16500 کیلوگرم
حداکثر وزن تسلیحات: 5900 کیلوگرم در مدل C و 6200 کیلوگرم در 9 جایگاه حمل مهمات در مدل D

پیشرانه
موتور توربوفن M53-P2 ساخت اسنکما

حداکثر سرعت
1.2 ماخ در ارتفاع پائین
2.2 ماخ در ارتفاع بالا

نرخ اوج‏گیری: 17000 متر بر دقیقه
سقف پروازی: 50 هزار فوت = 16500 متر

برد عملیاتی
1475 کیلومتر با 4 بمب 250 کیلوگرمی
1850 کیلومتر با 2 مخزن سوخت خارجی قابل رهاشدن
3335 کیلومتر با حداکثر سوخت قابل بارگذاری، شامل 2 مخزن 1700 لیتری و 1 مخزن سوخت رهاشدنی 1300 لیتری

قابلیت سوختگیری هوایی: دارد


حجم سوخت
3950 لیتر در مخزن سوخت داخلی و تا 8000 لیتر به وسیلهء سوختگیری هوایی در مدل Mirage 2000C
3.1 تن در مخازن داخلی و تا 6.2 تن به وسیلهء سوختگیری هوایی در مدل Mirage 2000D

حسگرها
رادار رهگیری RDI، گیرندهء اخطار راداری (RWR)، سیستم پیشرفتهء هدفگیری تسلیحات

مخازن سوخت قابل رهاسازی
مخزن سوخت 1700 لیتری به وزن 1358 کیلوگرم (افزایش 188 ناتیکال مایل در برد عملیاتی)
مخزن سوخت 1300 لیتری به وزن 1038 کیلوگرم (افزایش 144 ناتیکال مایل در برد عملیاتی)

تسلیحات
دو دستگاه مسلسل پرقدرت 30 میلی‏متری GIAT DEFA 554

تسلیحات هوا به هوا:
موشکهای MICA و Magic2 و Super 530D و Super 530F و Sky Flash

تسلیحات هوا به زمین:
بمب‏های BGL1000 و BM400 و BAP100
موشکهای Durandal و Belouga و Armat و Apache و Scalp و AS30L و AM39 و ASMP

نمونه‏هایی از بارگذاری مهمات
* 2 موشک ضدکشتی AM39 Exocet و 1 مخزن سوخت انداختنی 1300 لیتری (ماموریت ضدکشتی)
* 2 موشک Armat و 2 موشک هوا به هوای R550 Magic و 1 مخزن سوخت انداختنی 1300 لیتری (ماموریت ضد رادار یا Wild Weasel)
* 2 موشک R500 Magic و 2 موشک R530D و 1 مخزن سوخت انداختنی 1300 لیتری (ماموریت دفاع هوایی)
* 4 موشک Belouga و 2 موشک R550 Magic و 2 مخزن سوخت انداختنی 1700 لیتری (ماموریت ضداهداف زمینی)
* 18 بمب 250 کیلوگرمی (بمباران)

میراژ2000 به همراه دو موشک AM39 موسوم به اگزوسه و دو موشک هوا به هوایی Magic2
(نیروی هوایی رژیم صدام، کشتی های بسیاری را در جنگ با ایران به وسیلهء موشکهای اگزوسه هدف قرار داد)




ساز و برگ ویژه در Mirage 2000C
رادار پالس داپلر ساخت تامسون به نام RDI با قابلیت دیدپائین – شلیک پائین، دارای سیستم ضدعمل الکترونیک یکپارچه با رادار، سیستم کامپیوتری پرواز با سیم (FBW)، خلبان خودکار و سیستم ناوبری اینرسیایی

ساز و برگ ویژه در Mirage 2000D
سیستم کامپیوتری پرواز با سیم (FBW)، دو سیستم ناوبری اینرسیایی، سیستم تعقیب عوارض طبیعی زمین به نام Antelope 5 ساخت تامسون، نقشهء دیجیتالی Icare، مکان‏یاب جهانی (GPS) یکپارچه شده با سیستم ناوبری، سیستم‏های اقدام متقابل یا ضدعمل الکترونیک یکپارچه شده، غلاف هدف‏گذاری لیزری با یک دوربین جستجوگر حساس به حرارت اهداف

سیستم ارتباطات رادیویی و دستگاه تشخیص دوست از دشمن (IFF): مطابق استاندارد پیمان ناتو

تعداد تولید شده: 526 فروند از تمامی مدلهای میراز2000

تعداد موجود در نیروی هوایی فرانسه
80 فروند Mirage 2000C در قالب 4 اسکادران عملیاتی
60 فروند Mirage 2000D در قالب 3 اسکادران عملیاتی

کاربران
کشورهای: مصر، فرانسه، یونان، هندوستان، پرو، قطر، تایوان و امارات متحده عربی



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

هواپیمای جگوار(Jaguar)، پلنگ خالدار اروپایی
ساعت 5:46 ‎ب.ظ روز 1387/4/22  

منبع : centralclubs.com
هواپیمای پشتیبانی، تاکتیکی جگوار

SEPECAT

محصول مشترک بریتانیا و فرانسه




جگوار(Jaguar) در لغت به نوعی پلنگ خالدار آمریکایی اطلاق می شود. اولین فروند از نمونه تولیدی هواپیمای پشتیبانی تاکتیکی (جگوار) ، ساخته مشترک مجتمع هوافضائی بریتانیا (BAC) و کمپانی (برگه) فرانسه در تاریخ دوم نوامبر سال 1971، اندکی بیش از سه سال پس از نخستین پرواز نمونه اولیه هواپیما به پرواز در آمد . نخستین تحویل جگوار به نیروی هوائی فرانسه برای آغاز سال 1972 برنامه ریزی شده بود که بدلیل اشکالاتی در تکمیل موتور ها به تعویق افتاد. نیروی هوائی فرانسه اولین واحدهای عملیاتی را از اواخر سال 72 شکل داد. اینها اسکادرانهایی متعلق به فرماندهی اول تاکتیکی هوائی بوده و در حمایت از نیروی زمینی فرانسه که در آلمان فدرال مستقر بودند عمل میکردند. یگانهای عملیاتی جگوار در بریتانیا و آلمان از سال 1973 آغاز به شکل گیری نمود.

تستهای پرواز

تکمیل پنج نوع متفاوت هواپیمای جگوار استفاده از هشت نمونه ی اولیه را در بر داشت. پنج نمونه اولیه ی نخست توسط شرکت هواپیمائی (برگه) در (ولیزی-ویلاکوبلای) و سه نمونه دیگر که آخری شامل ابزار تولید سری بود بوسیله BAC در (وارتون) ساخته شدند. تمام نمونه های اولیه به پرواز درآمده و تا پایان سال 1971 بیش از 1600 پرواز و جمعا حدود 1550 ساعت به انجام رسانیده بودند. تستهای پرواز توسط یک تیم مشترک انگلیسی-فرانسوی در (ایستره) فرانسه و (وارتون) بریتانیا اجرا شد، زمان انجام تستها بیش از آنچه انتظار میرفت طول کشید و این امر بدلیل اصلاحاتی بر روی سیستم پس سوز موتورهای (آدور) Adour ساخته ی مشترک (رولز-رویس) بریتانیا و (توربومکا) ی فرانسه بود که مستلزم کنترل بهبود یافته به هنگام پرواز پرواز اپروچ یک موتوره بود. در ابتدای کار، پس سوز را تنها میشد با حداکثر کشش خشک (2100 کیلوگرم استاتیک) به کار برد که کشش را تا 30 درصد افزایش داده و به 2700 کیلوگرم استاتیک میرساند.



سپس میتوانست متناوبا کشش را حداکثر تا 50درصد افزایش داده و به 3150 کیلوگرم برساند. به هنگام اپروچهای یک موتوره کشش مورد نیاز بیشتر از 2100 کیلوگرم ولی کمتر از 2700 کیلوگرم بود. (رولز-رویس) که مسئول ساختن قسمت عقب موتور بود سیستم پس سوز را چنان اصلاح کرد که هنگامی که موتور در قدرت کامل نبود نیز امکان استفاده از ان وجود داشته باشد و امکان گزینش هر کششی از حداقل کشش خشک تا حداکثر پس سوز فراهم آید. این اصلاح بود که باعث بالارفتن قیمت موتور گردید و عملکرد هنگان اپروچ یک موتوره را بهبود داد. نمونه اولیه شماره 5 که برای عملیات هوائی نیروی دریائی فرانسه (French Aeronavale) طراحی شده بود دو سری تست را پشت سر گذاشت. نخست تحت شرایط تقلید شده ی ناوهواپیمابر در تاسیسات (بدفورد) موسسه هواپیمائی سلطنتی بریتانیا و سپس با وزن کامل و حمل بارهای خارجی بر روی ناوهواپیمابر فرانسوی (کلمانسو) . هشت نمونه اولیه ی ساخته شده عبارت بودند از:
E01، برای تستهای آئرودینامیکی
E02، برای تستهای موتور، حرکت و چرخش
A03، برای تستهای شلیک، حمل بار و پیچش
A04، برای تستهای پروازی، تسلیحات و چرخشی
S06، برای تستهای تسلیحات و حرکت و نیز سیستم ناوبری- حمله ی بریتانیائی
M05، برای مقدورات ناو هواپیمابر،‌تست سیستم ناوبری حمله فرانسوی
S07،‌برای تستهای تسلیحات و سیستم ناوبری بریتانیائی
B08، برای تستهای تسلیحات و شلیک و مطالعات برروی ترتیب کابین

تولید

موافقتنامه بریتانیا و فرانسه شامل تولید 400 فروند هواپیمای جگوار میشد: 200 فروند برای نیروی هوائی سلطنتی بریتانیا و 200 فروند هم برای نیروی هوای و دریائی فرانسه. اولین سفارش رسمی فرانسه در سال 1968 برای خرید 50 فروند جگوار مشتمل بر 25 فروند نوع یکنفره A و 25 فروند نوع دو نفره B بود و نخستین سفارش بریتانیا در سال 1969 خرید 30 فروند هواپیما ( 15 فروند نوع یک نفره ی S و 15 فروند نوع دو نفره B) را در بر میگرفت. در ماه اوت سال 1971 سفارشهای جدیدی برای تولید 50 فروند جگوار برای فرانسه و 81 فروند برای بریتانیا داده شد. تولید این هواپیما که در تاسیسات (وارتون) بریتانیا و (تولوز- کولومیر) فرانسه صورت میگرفت جمعا به بیش از هشت تا ده فروند در سال میرسید. در ماه مارس سال 1977 تحویل هواپیمای جگوار به نیروی هوائی عمان نیز آغاز گردید.



سیستم ناوبری و حمله

پنج مدل مختلف تکمیل شده جگوار دارای سیستمهای قطعی ناوبری-حمله نیستند و بسته به موارد استفاده و دقت مورد نیاز استفاده کنندگان سیستمها از سادهترین نوع (مدل E) برای نیروی هوائی فرانسه تا پیچیده ترین (مدلهای B و S) برای نیروی هوائی سلطنتی فرق میکند. این میدان گسترده گزینش تجهیزات منجر به وفور فوق الهاده قدرت الکتریکی در هواپیما میشوند. این قدرت قدرت الکتریکی توسط دو ژنراتور جریان متناوب 15 کیلوولت-آمپر تامین میشود. تامین جریان برق مستقیم را دو ترانسفورمر تبدیل کننده 4 کیلوواتی برعهده دارند. نیروی متناوب (AC) اضطراری لازم برای دستگاههای ضروری توسط یک باتری 15 آمپر ساعت و یک مبدل استاتیک فراهم میشود. خرابی یک آلترناتور به تنهائی باعث کاهش مقدورات عملیاتی جگوار نمیتواند گردد.

سیستمهای ناوبری-حمله فرانسوی از دستگاههای باثبات رسیده با استفاده از اصول کارکرد در میراژهای 3 و 4 اقتباس شده اند. دستگاههای ساده ی نوع دونفره E - هواپیمائی که عمدتا به منظور آموزش عملیاتی خلبانهای کارآموز و نیز آموزش تکمیلی خلبانهای عملیاتی به کار میرود ، ناوبری کافی برای ماموریتهای تعلیماتی و کنترل آتش برای توپها،‌راکتها و موشکهای هوا به زمین (ای اس 30) و همچنین برای پرتاب بمبهای آزمایشی و یا حقیقی فراهم میاورد و در صورت لزوم هواپیما را میتوان بصورت عملیاتی به کار برد. مدلهای مخصوص پشتیبانی نزدیک هوائی یعنی انواع(ای، ام) دارای سیستم ناوبری- حمله مشابه هستند ولی در هواپیماهای عمل کننده از روی ناوهای هواپیمابر یک مسافت یاب لیزری نیز کار گذاشته شده است. این سیتم ، ناوبری دقیق و خودکار و قابل تطبیق با شرایط آفندهای در ارتفاع پائین و با سرعت زیاد بر علیه هدفهای زمینی را تضمین نموده و داده های دقیقی برای شلیک توپها، راکتها، موشکهای هوا به زمین AS-30 و همچنین موشکهای ضدرادار AS-37 یا مارتل ونیز تسهیلات دستی یا اتوماتیک بمباران تامین میکند.

کامپیوتر بمباران سی.اس. اف-تایپ31 ساخت تامسون-سی.اس.اف و سایت سی.اس.اف-تایپ121 متدهای بمباران متنوعی پدید میاورند ، از جمله بمباران شیرجه ای، بمباران پرتابی و یا بمباران ارتفاع پائین با استفاده از بمبهای تاخیری. این دو نمونه هواپیما همچنین مجهز به ECM هستند .مسافت یاب لیزری نصب شده بر نوع دریائی جگوار دارای دقتی معادل 5+ متر بدون اعتنا به مسافت میباشد. همانند هاریر ، بریتانیا برای مدلهای بی و سی جگوار نیز سیستم ناوبری مبتنی بر اینرسی (Inertial) را برگزیده است. سیستم ناوبری-حمله بکار رفته در نوع آموزشی پیشرفته دو نفره (بی) همانند نوع پشتیبانی نزدیک (اس) است با این تفاوت که آلات و علائم دو برابر شده اند. این سیستم متکی به یک کامپیوتر دیجیتال
MCS 920 M است که داده های ضروری دریافت شده از یک سکوی اینرشال Elliot e-3 r و یک کامپیوتر داده های هوائی ساخت همان کمپانی را پرورش میدهد. اطلاعات پروازی، ناوبری و نشانه روی توسط سیستم نمایش سربالای ساخت Specto- Smith بر روی یک شیشه کوچک در جلوی پنجره به خلبان ارائه میشود تا او ضمن در نظر داشتن مداوم فضای خارج ؤ داده های اساسی را نیز در اختیار داشته باشد. اطلاعات در مورد مسیر بر روی یک دستگاه نمایش نقشه متحرک نشان داده میشود. دستگاه همچنین شامل قطب نمای ژیرومغناطیسی ، ناوبری تاکتیکی هوائی، Tacan ، فرازیاب رادیوئی و زاویه سنج میباشد. یک مسافت یاب لیزری ساخت (فرانتی- وستینگهاوس) تجهیزات نوع (S) را تکمیل میکند.



نگهداری و تعمیرات

در گذشته،‌درجه اطمینان یک هواپیما، زمان سرویس و سهولت نگهداری آن فی الواقع تنها در مرحله پیشرفته ای از تکمیل آن مورد بررسی قرار میگرفت، امروزه اهمیت بسیاری به اثر بخشی در رابطه با قیمت، و قابلیت اعتماد عملیاتی- که یکی از ملاحضات عمده در بروشورهای تولید کنندگان است داده شده و در عین حال متدهای سرویس به موازات خود هواپیما پیش میروند. در مورد جگوار ، کارشناسان تجهیزان نیروی هوائی به کمک متخصصین انگلیسی و فرانسوی در تمام مراحل این مسئله را مورد توجه دقیق قرار دادند. در نتیجه زمان آمادگی برای ماموریت بسیار کوتاه است، 15 دقیقه بدون تسلیح دوباره و 20 دقیقه با تسلیح مجدد و گذشته از آن وسایل سرویس کمتری مورد نیاز است. فقط چهار نقطه دسترس محتاج عمل نیروی زمینی هستند ( یکی برای سوختگیری، دو تا برای چک کردن سطح روغن و یکی برای ذخیره اکسیژن) سوختگیری با فشار با استفاده از اتصال استاندارد (ناتو) فقط 3 دقیقه طول میکشد !

سطح روغن مخازن را میتوان با بازکردن دریچه های هر مخزن بازدید کرد. دستگاه استارت جگوار از یک ژنراتور هوای (میکروتوربو) که به سیستم سوخت هواپیما متصل است بهره میگیرد. این ژنراتور الکتریکی هوای فشرده را داخل موتور استارتر هر یک از موتورها مینماید. حرکت بر روی هر نوع زمین توسط گردش چرخ هیدرولیک دماغه تا حداکثر 55+ درجه از محور طولی هواپیما امکان پذیر است. به هنگام کشش چرخ پوز قابلیت 360 درجه تحرک دارد. بیش از 370 دریچه و صفحه بازبینی 30 درصد از سطح خارجی جگوار را تشکیل میدهند که عموما 60 تا 80 درجه باز میشوند. با در نظر گرفتن پنج سورتی یک ساعته در روز برای جگوار ، سروسی خط اول و دوم از 10.5 ساعت در برابر هر ساعت پرواز تجاوز نمیکند. زمان هر بازبینی کمی بیش از 300 ساعت و هر بازبینی کلی پس از 1200 ساعت میباشد. نواقص و معایب مدارها و دستگاهها توسط یک سیستم در صفحه آلات و علائم به خلبان اطلاع داده میشوند.

مشخصات فنی

نیروی محرکه را دو موتور توربوفن رولز-رویس توبومکا (آدور- مارک 102) هر یک به کشش عادی 2320 کیلوگرم استاتیک و ماکزیمم کشش 3313 کیلوگرم استاتیک با استفاده از پس سوز تامین میشود. فاصله دو نوک بال جگوار از هم 8.48 متر،‌طول مدل یک نفره 15.52 متر و مدل دو نفره 16.42 متر و ارتفاع کلی آن 4.62 متر است. وزن عادی به هنگام برخاست 10300 کیلوگرم و حداکثر وزن به هنگام برخاست 15500 کیلوگرم میباشد. حداکثر سرعت افقی در سطح دریا 1350 کیلومتر بر ساعت و در ارتفاع 11 هزارمتری 1593 کیلومتر بر ساعت و سرعت اپروچ آن 115 نات است. برد عبوری با مخازن سوخت خارجی 4200 کیلومتر میباشد. شعاع آفندی در آفندهای Hi-Low-Hi با سوخت داخلی 800 کیلومتر و با سوخت خارجی 1300 کیلومتر است. شعاع آفندی در وضعیت Low-Low-Low با سوخت داخلی معادل 575 کیلومتر و با سوخت خارجی برابر 850 کیلومتر میباشد. مداومت پرواز در ماموریت آموزشی در ارتفاع بالا با سرعت زیر صوت 3 ساعت میباشد. مسافت فرود عادی 860 متر و با استفاده از چتر ترمز 580 متر و مسافت دورخیز برای برخاست 470 متر میباشد.



مهمات

جگوار مجهز به دو قبضه توپ 30 میلیمتری مستقر در بدنه است. یک مقر حمل بار در زیر بدنه و دو مقر در زیر هر یک از بالها قابلیت حمل کلی 4535 کیلوگرم بار خارجی را از بمب، راکت، موشک، دوربین یا مخزن سوخت را بدان میبخشد. مدلهای A - M- E دارای توپ 30 میلیمتری (دفا- 533) و نوع S دارای توپ 30 میلیمتری (آدن) میباشد. مرمیات موجود برای هر قبضه توپ 105 فشنگ است. مهمات قابل حمل عبارتند از: تمامی انواع بمبهای سقوط آزاد یا تاخیری فرانسوی،‌بریتانیائی و آمریکائی از 50 تا 400 کیلوگرم و یا از 250 تا 2000 پاوند. تمامی انواع بمبهای تمرینی، انواع لانچرها (5 اینچی- 68 میلیمتری...) ،‌مخازن پرتابی، انواع محفظه های وسایل تجسسی ،‌موشکهای هوا به زمین AS-30 ، ضد رادار AS-37 مارتل و هوا به هوای سایدوایندر و ماژیک.

توانائیهای جگوار

جگوار میتواند از باندهای کوتاه و نیمه آماده و یا زمینهای چمن عمل نشست و برخاست را انجام دهد. جگوار در تمامی ارتفاعات مافوق صوت بوده و دارای مقدورات برتری هوائی عالی برفراز جبهه است. موتور رولز- رویس Turbomecaکه جگوار بین المللی را به حرکت در میاورد در مقایسه با نوع MK102 موجود در هواپیماهای نیروهای هوائی بریتانیا و فرانسه 27 درصد کشش بیشتر تحت شرایط رزمی و 9 درصد به هنگان برخاستن تولید میکند. این ارقام بدون افزایش مصرف سوخت و با انجان اصلاحات فنی حاصل شده اند. جگوارهای نیروی هوائی بریتانیا و جگوارهای بین المللی ( نوع صادراتی) مجهز به یکی از بهترین سیستمهای (زمان خود) ناوبری و نشانه روی جنگ افزاری به نام NAVWASSاست.



خلبان قبل از ترک زمین، کامپیوتر خود را برای تمام پرواز برنامه ریزی میکند و بدین ترتیب میتواند بدون نگرانی همه طول مسیر را در ارتفاع بسیار پائین و زیر دید رادار دشمن با سرعتهای ترانسونیک طی کند. خلبان همچنین قادر است در طول پرواز برای حمله به هدفهای اتفاقی از مسیر تعیین شده خارج شود،‌به طور اتوماتیک به مسیر قبلی باز گردد و یا در هر لحظه بدون ترس از گم کردن مسیر قصد مراجعت به پایگاه کند. تمامی اطلاعات و داده های مورد نیاز خلبان در HUD نمایش داده میشود و نگاهی به نمایش نقشه متحرک،‌موقعیت دقیق خلبان را نشان میدهد.

جگوار در مسابقه سالانه ناوبری و بمباران نیروی هوائی بریتانیا در آلمان اول شده است. آزمایشهای اولیه پروازی بر روی رادار چند منظوره AGAVEکارآئی آن را به اثبات رسانده است. AGAVE یک رادار سبک وزن با قابلیت اعتماد زیاد است که در موقعیتهای هوا به هوا، ضد کشتی، نقشه برداری زمینی و مسافت یلبی هوا به زمین عمل میکند. همه اطلاعات راداری بر روی صفحه نمایش سربالای Rester یا نمایش سرپائین نقشه ای راداری تلفیقی
Map-Radar Head DownDisplay نشان داده میشود. همچنین سیستم بردیاب لیزری که جای خود را به رادار داده است در محفظه زیر پوز قرار میگیرد و میتواند توانائی چند ماموریته بودن جگوار را حفظ کند. از جمله موشکهای ضد کشتی قابل حمل توسط جگوار : McDonnell Douglas Harpoon و اگزوسه Aerospatiale Am.39 و موشک آلمانی کورموران ساخت MBB با نصب مقرهای ویژه موشکی توسط جگوار بینالمللی قابل حمل میباشد که به همراه سیستم ناوبری حمله و رادار کارآئی هواپیما را افزایش میدهند. در صورت وجود تهدیدهای دریائی ، جگوار میتواند زیر دید رادارهای کشتی دشمن با چهار موشک ضد کشتی به آن حمله کند.

قابلیت عالی رزم هوا به هوای موجود در نوع استاندارد جگوار با استفاده از سطوح تعدیل هواپیما،‌افزایش زاویه اسلتها و نصب موشکهای ماژیک بر مقرهای جدید روی بال بهبود یافته است. موشک ماژیک میتواند بر علیه هدفهائی در تیررس توپ هواپیما به کار رود و قابلیت تحمل فشار ثقل آن از خلبان خیلی بیشتر است، به علاوه رادار آژاو قبل ازرویت چشمی هدف، جگوار را به موقعیت مطلوب هدایت میکند. جگوار بین المللی دارای توانائی نفوذ عمیق است و با بار رزمی عادی و مخازن سوخت خارجی میتواند تا شعاع بیش از 750 مایل عمل نماید. دو موتوره بودن جگوار و دوگانه بودن تمامی سیستمهای آن به همراه دستگاه (نوواس) که امکان حمله های سریع در ارتفاع پائین را فراهم میاورد ؤ میزان بقای جگوار را بالا میبرند.

جگوار در نیروی هوائی فرانسه تا اول جولای 2005 در خدمت بود و پس از ان جای خود را به Rafale داد و در نیروه هوائی سلطنتی تا 30 آوریل 2007 در سرویس بود.

کشورهای دارنده:
اکوادور
فرانسه
بریتانیا
هند
نیجریه
عمان

جگوار در عملیات طوفان صحرا ،‌نبرد کوزوو و در نبرد کارگیل توسط نیروی هوائی هند بارها اهداف خود را با موفقیت بمباران کرد.

لوگوی رسمی جگوار



هم ردیفها
A-7 Corsair
Mikoyan MiG-27
Mitsubishi F-1
Soko J-22 Orao



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

جنگنده ایرانی شفق
ساعت 4:27 ‎ب.ظ روز 1386/1/26  




جنگنده پنهانکار و مافوق صوت شفق که طراحی آن از چندین سال پیش شروع شد و در سال 2004 نیز تکمیل نمونه اولیه آن گزارش شده که چندین آزمایش موفقیت امیز را پشت سر گذازده که آزمایشات به صورت کاملا سری در یک پایگاه دور افتاده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی انجام گرفته است ، این جنگنده در سه نوع آموزشی دو نفره، جنگنده دو نفره و جنگنده یک نفره طراحی شده است. پروژه طراحی شفق توسّط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح پس از فرمان رهبری ایران پس از جنگ مبنی بر خودکفایی در ساخت تسلیحات سرمایه گزاری شده و بوسیله مجتمع دانشگاهی هوایی (Aviation University Complex) که زیر مجموعه ای از دانشگاه صنعتی مالک اشتر می باشد پس از هزاران ساعت کار مداوم دانشمندان و دانشجویان ایرانی طراحی و ساخته شده است ( البته در ابتدای ساخت این جنگنده دو شرکت روسی میگ و سوخو نیز با ایران همکاری میکردند که ظهور مونیتور های دیجیتالی موجود در کاک پیت هواپیما که از جنس روسی هستند گواه بر این مدعا است ولی به دلیل افزایش فشار سیاسی ناشی از پرونده هسته ای از سوی آمریکا به روسیه این شرکتها از مشارکت در ادامه این طرح صرف نظر کردند)لازم به ذکر است که دانشگاه بزرگ صنعتی مالک اشتر که یکی از بزرگترین مراکز علمی و طراحی ایران می باشد وابسته و زیر نظر کامل وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جموری اسلامی ایران است .
بسیاری از کارشناسان شفق را از حیث توانایی و نوع طراحی با طرح هواپیمای MiG-I-2000 روسیه که جنگنده ای است شکاری و رهگیر مقایسه کرده اند. البته لازم به ذکر است در طراحی شفق به ویژگی پنهانکاری (رادارگریزی) آن توجه زیادی شده، بویژه که طرح بدنه آن از حیث RCS به جنگنده اف/ای-22 رپتور ساخت آمریکا که یک جنگنده پنهانکار است نیز تا اندازه ای شباهت دارد و بدنه آن از مواد جاذب امواج رادار (Radar Absorbing Materials) ساخته شده است،که توانایی ایجاد RCS کمتر از یک متر مربع را به جنگنده میدهد در واقع می توان شفق را اولین جنگنده پنهانکار ایرانی دانست. بنا به اظهارات بعضی رسانه ها طراحی نمونه ثانویه شفق که شامل بسیاری اصلاحات و بهبود ها در قسمتهای بالها و نیز دهانه خروجی موتور و همچنین سیستم های راداری پیشرفته تر می باشد تا سال 2008 بطول خواهد انجامید. با توجه به سرمایه گذاری های بسیار بالای ایران در صنایع هوایی و موشکی خود احتمال میرود که این پرنده کمی زودتر از موعد مقرر وارد خدمت در نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی ایران شود.

تسلیحات


شفق دارای هفت جایگاه برای حمل تسلیحات مختلف می باشد. نوع سازه به کار رفته به شکل مناسبی اجازه حمل انواع بمب و موشکهای هوابه هوا و هوابه زمین و همچنین انواع بمب با هدایت لیزری را به این هواپیمای توانمند می دهد. که در زیر هر بال سه جایگاه و یک جایگاه نیز در زیر بدنه قرار دارد. توانایی شلیک موشک اسپاروو و ساید وایندر و نیز موشک های سری R روسی از جمله R-73 و R-77.ونیز موشکهای KH-29 و KH-31 به همراه موشک هدایت تلوزیونی ماوریک توانایی به خصوصی به این پرنده ساخت ایران در نبردهای چند منظوره میدهد . همچنین استفاده از سه نمایشگر چند کاره رنگی پیشرفته در کاکپیت آن موجب شده تا در جنگنده از نمایشگرهای آنالوگ کمتر استفاده شود . این نمایشگرها که به صورت سری و در کنار هم قرار دارند وظایفی از قبیل کنترل صفحه رادار برای رهگیری پرنده های مشکوک / مدیریت تسلیحات موجود در جنگنده / کنترل سیستم های دفاع الکترونیک برای استفاده در نبردهای الکترونیکی و نیز سیستم هدایت و کنترل شلیک انواع موشکها و بمبهای هدایت راداری و یا لیزری را به این جنگنده داده است .

تجهیزات


علاوه بر این در این پرنده جدید به راحتی خلبان توجه زیادی شده است به همین منظور دارای شیشه (درب کابین) بزرگتری هست و از نظر میدان دید دارای بهترین کارایی لازم در میان جنگنده های معروف دنیا است که دلیل آن هم کشیدگی بیشتر شیشه کابین خلبان به سمت جلو و نیز پهنای بیشتر ان به سمت اطراف است که بیشترین دید ممکن را در اختیار خلبان و یا خلبانان این جنگنده ساخت ایران قرار خواهد داد ، همچنین در شفق از صندلی های پرتاب شونده K-36D ساخت روسیه نیز استفاده شده است که بنابه تاکید کارشناسان امریکایی بهترین صندلی پرتاب موجود در جهان می باشد ( آمریکا با صرف یک هزینه تحقیقاتی بالا در حال ساخت یک نمونه مشابه از این صندلی پرتاب پیشرفته برای جایگزینی ان با صندلی های پرتاب اف 22 و اف 35 است ).

وزن این جنگنده حدود 5 تن است که از این لحاظ یک جنگنده سبک بحساب می آید. پیشرانه این جنگنده یک و یا دو دستگاه موتور توربوجت RD-33 کلیموف روسی یعنی همان موتور بکار رفته در جنگنده MiG-29 است برخی منابع آگاه نیز از امکان استفاده از موتور های AL- 31F در این پرنده ساخت ایران خبر دادند . ( البته برخی گمانه زنی ها . بنا به گفته بعضی رسانه ها ایران برنامه هایی نیز برای تولید موتور کلیموف RD-33 و نمایشگر های تحت امتیاز روسیه در ایران دارد.)

از دیگر ویژگی های بارز شفق می توان به طراحی آیرودینامیکی و سرعت فراصوتی آن که دو تا دو ونیم برابر سرعت صوت است اشاره کرد، در طراحی شفق مساحت ریشه بالها بسیار بیشتر از نوک بال است( بالهای قیفی شکل : این نوع شکل بال از پایداری نسبتا خوبی نسبت به باله های دلتا شکل در سرعت های پایین و بالا برخوردار است ) و این امر موجب می شود تا جنگنده شفق در نبرد های هوایی تن به تن (داگ فایت) بتواند به سرعت زاویه حمله را بسوی هدف تغییر دهد، همچنین به واسطه طراحی ویژه بدنه آن توانایی پیچش، غلتش و قابلیت مانور پذیری شفق تا حد زیادی افزایش یافته و آن را به جنگنده ای برای استفاده در موقعیت های خاص تبدیل کرده است. کارشناسان در مورد شفق به گمانه زنی هایی پرداخته اند از جمله اینکه جنگنده شفق از توانایی پرواز در ارتفاع پایین نیز بخوبی برخوردار است و از لحاظ اویونیک یا سیستم های الکترونیک پروازی نیز بسیار پیشرفته می باشد . از پس از سال 2000 طرحی محرمانه در دانشگاههای ایران در حال تهیه است که به موجب آن راداری پیشرفته و بروز برای این جنگنده در حال ساخت است . این رادار که در نحوه عملکرد از رادار AWG-9 تامکت الهام گرفته دارای توانایی فوق العاده و قابل قبولی در بکارگیری در انواع موقعیتهای ضروری است .

اصول استفاده از طراحی مهندسی به خصوص در این جنکنده برای افزایش قابلیت پنهان کاری در این پرنده به خوبی رعایت شده است . حتی بسیاری از کارشناسان ویژگی پنهانکاری شفق را حاصل ترکیب طراحی ویژه و استفاده از مواد جاذب امواج رادار دانسته و توانایی پنهانکاری شفق را با جنگنده آمریکایی F-117 Nighthawk که جنگنده ای بسیار پیشرفته می باشد مقایسه می کنند.

منابع و ماخذ:

وبلاگ هواپیمایی پلین (plane.blogfa.com) به نقل از ماهنامه ایرفورس
وبلاگ هوانوردی ایر (air.blogfa.com)
Russian Combat Aviation News (www.aeronautics.ru)
AirFleet International Magazine (www.airfleet.ru)
Century China Military Information Website (www.centurychina.com)
[img]http://www.aeronautics.ru/img/img006/shafagh_iran_003.jpg[/img
http://fa.wikipedia.org/wiki/جنگنده_شفق
http://pakistanidefenceforum.com
http://www.irandefence.net
http://www.centralclubs.com/viewtopic.php?t=11690



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

جنگنده های ایرانی صاعقه و آذرخش
ساعت 5:42 ‎ب.ظ روز 1385/10/19  

همزمان با به پایان آمدن کار آزمایش سه جنگنده جدید ایرانی، یعنی هواپیماهای شفق، صاعقه و آذرخش، ایرانیان نیز به این باور رسیدند که تنها علم غربی نیست که می تواند برتر باشد، بلکه می شود به قول بزرگان، ایرانی، می تواند و برای نخستین بار در منطقه ایران این کار را انجام داد.


تصویری خیالی از جنگنده صاعقه، با سکان های عمودی پروانه ای


از سال ها پیش، طرح هواپیمایی به نام اوج در کار بود که البته این طرح ادامه نیافت. اما با پیگیری مسئولان، در آذر سال 1379، سرتیپ علی اکبر شوقی، رئیس دانشگاه شهید ستاری، اعلام کرد که هواپیمای جدیدی که با نام صاعقه در راه است، در سال 1382، اولین پرواز های آزمایشی خود را به انجام خواهد رساند. در تابستان سال 1383، صدا و سیما، تصاویر و فیلم های ویدیویی این هواپیمای جدید را با توضیحات کامل نمایش داده و بدین گونه بود که این هواپیما به ایرانیان معرفی گردید. در این هواپیما، از بدنه هواپیمای اف-5 آمریکایی، به دلیل طراحی خوب و قدرت مانور بالای آن الهام گرفته شده است. تفاوت اساسی ظاهری این هواپیما با اف-5، وجود دو سکان عمودی V شکل می باشد که برای ایجاد توانایی لازم برای مانور پذیری بهتر جنگنده صورت گرفته است. هواپیمای جنگنده صاعقه در حقیقت یک نمونه 10تا 15 درصد بزرگتر شده هواپیماهای اف-5 با سکانهای عمودی پروانه ای به منظور افزایش مانورپذیری و کاهش سطح مقطع راداری با سیستم های الکترونیک و موتورهای روسی می باشد.

تصویر واقعی جنگنده صاعقه در فرودگاهی نامشخص در ایران


پیشرانه این هواپیما دو دستگاه موتور RD-33 می باشد که از موتورهای هواپیمای اف-5 بسیار قدرتمندتر بوده امکان پرواز تا سرعتهای 5/1تا 8/1 ماخ را به این هواپیما می دهد. رادار این هواپیما از نوع N019-ME که در ایران بهسازی شده تا کارایی آن بر ضد اهداف زمینی افزایش یابد. بیشترین وزن محموله این هواپیما 4,400 کیلوگرم و وزن خالی این هواپیما 8,000 کیلوگرم و بیشترین وزن برخاست این هواپیما 15,000 تا 18,000 کیلوگرم بوده و بردی در حدود 600 کیلومتر را داراست. این هواپیما، برای اولین بار، در طی سفر آیت الله خامنه ای به همدان پروازی آزمایشی را با موفقیت تمام به انجام رساند که در پی آن، رهبر انقلاب به جمعی از خلبانان نیروی هوایی ایران تاکید نمود که این موفقیت، نتیجه تلاش بی وقفه و ایمان پایدار جوانان دانشمند این کشور است. اما هواپیمای آذرخش را می توان یک جنگنده اف-5 دانست که در آن مساحت بال ها تا حدودی افزایش یافته و موتورها و اویونیک آن با نمونه های جدیدتر روسی تعویض گشته است. مشهود ترین تفاوت این هواپیما با جنگنده اف-5، ورودی موتورهای به وضوح بزرگتر آن است که در نتیجه نصب موتور قدرتمند تر و نیاز به ورودی هوای بزرگتر حاصل آمده است.


هواپیمای جنگنده ایرانی آذرخش با ورودی موتورهای بزرگتر


در مورد جنگنده ساخت ایران  با توجه به این که حتی شرایط تا حدودی در کشور های مجاور منطقه مانند ترکیه یا عربستان بهتر نیز هست، این کشورها از خود هیچ گونه توانایی را حتی برای اصلاح جنگنده های خارجی از خود نشان نداده اند. همین موضوع، برتری ایران مشخص می سازد چرا که ایران حتی با وجود تحریم های اقتصادی فراوان، قادر به طراحی و ساخت دو جنگنده مستقل و اصلاح یک نمونه خارجی شده است. بنده اغراق های برخی که اعلام می کنند که این هواپیما ها حتی هواپیماهای غربی چون جنگنده F/A-22 را مغلوب می سازند را به طور کامل رد می نمایم. چون اگر واقع گرا باشیم، ایران یک کشور در حال توسعه است و نمی توان از او انتظار ساخت چنین جنگنده هایی را در وهله اول داشت، بلکه به تدریج باید به این اهداف دست پیدا کرد. در این اوضاع طراحی و ساخت چنین جنگنده هایی، با توانایی های نسبتاً خوب و قابل قبول، خود افتخار بزرگی محسوب می شود که کشورهای دیگر منطقه، ناتوانی خود را در برابر انجام چنین امور پراهمیتی، بوضوح نشان داده اند.

--------------------



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

Tu-160، بمب افکن سنگین میان قاره ای
ساعت 10:44 ‎ق.ظ روز 1386/3/17  

منبع: air.blogfa.com

هواپیمای بلک جک، که اغلب با کد Tu-160 شناخته می شود، بمب افکن سنگین وزن مافوق صوتی است که در طی دوران جنگ سرد به منظور شلیک موشک های ALCM یا موشک کروز شلیکی از هوا به مرحله طراحی و تولید رسید. این هواپیما ساخت شرکت توپولف بوده و با لقب بلک جک یا شلاق چرمی شناخته می شود. بلک جک امروزه سنگین وزن ترین و می توان گفت تا حدودی قدرتمند ترین بمب افکن حال حاضر دنیاست. این هواپیما قادر است با ماکزیمم سرعتی معادل 2.200 کیلومتر بر ساعت پرواز کرده و فاصله ای برابر با 13.950 کیلومتر را بپیماید.

این هواپیما، به دلیل پرواز در سرعت های مافوق صوت، دارای سیستم بال متغیر است که بنابر سرعت موجود میزان به عقب رفتگی بال را توسط کامپیوتر تنظیم می نماید. این هواپیما برای تامین قدرت خود از چهار موتور قدرتمند NK-32 توربوفن مجهز به پس سوز بهره می جوید که هر جفت در یک طرف بدنه آرایش یافته و حتی دارای ورودی های هوای متغیر هستند. ارابه فرود این هواپیما شامل یک ارابه دو چرخی در دماغه یا جلوی هواپیما و دو ارابه شش چرخی در دو جفت، در میان موتورها می باشد. همچنین در امتداد جلو و عقب این چرخ ها محفظه های حمل تسلیحات در خط میانی وسط هواپیما تعبیه شده است. در دماغه این هواپیما، سیستم رادارای آبزور K قرار گرفته است که از آن هم برای اسکن آسمان و همینطور برای بررسی و مطالعه اهداف زمینی استفاده می شود. همچنین در دماغه رادار سپوکا نیز برای بررسی سطح زمین هنگام پرواز سینه مال یا بسیار نزدیک به زمین و در ارتفاعات پایین نیز تدارک دیده شده است. برای انجام عملیات سوخت گیری هوا به هوا با دقت بیشتر، لوله سوخت گیری در جلوی شیشه خلبانان قرار گرفته که عمل سوخت گیری را به مراتب ساده تر می سازد. در کابین تحت فشار این هواپیما، حداکثر چهار خدمه سوار بر صندلی های نجات موشکی می توانند به عملیات بپردازند که این افراد را خلبان، کمک خلبان، مهندس پرواز یا ناوبر و مسئول تسلیحات نظامی تشکیل می دهند.

تسلیحات یا همان موشک های کروز Kh-55SM در این بمب افکن در شش محفظه حمل می شوند. برای هدایت موشک ها، از سیستم پیشرفته راداری ناوبری/حمله اختاپوس که هم برای هدایت هواپیما و هم به منظور هدایت سلاح ها به کار برده می شود، استفاده می شود. این سیستم اطلاعات و مختصات محوری لازم را برای موشک های کروز شلیک شده به خوبی فراهم می آورد. همچنین این سیستم نقشه ای دیجیتالی را از سطح زمین قبل از پرتاب موشک به آن تحویل می دهد که عمل هدایت را دقیق تر می کند. همچنین این هواپیما می تواند با موشک های کوتاه برد کروز و یا حتی موشک های ضد تشعشع نیز تجهیز شود. بال های متغیر این هواپیما کلاً می تواند در سه حالت 20 درجه برای فرود، 35 درجه برای کروز یا گشت زنی عادی در آسمان و 65 درجه برای پرواز در سرعت های بالا قرار گیرد. در حالتی که بال ها کاملاً به عقب برگشته اند، از سطح داخلی بال ها فلپ هایی به صورت عمودی روی هر بال بلند می شوند که نقش ایجاد ثبات را در سرعت های بالا ایفا می کنند. این هواپیما برای دفاع از خود از انواع موشک های حرارتی مادون قرمز، مغشوش کننده رادار و پرتاب کننده فلر یا همان گوی های آتشین گمراه کننده موشک حرارتی برخوردار است. در انتهای مخروطی دم هواپیما، چترهای فرود آن قرار داده شده اند که به کاهش سرعت در هنگام فرود کمک می کنند. با انجام عملیات ارتقاء بر روی این هواپیما، انتظار می رود که تا سال 2020 تا 2025 در خدمت باقی مانده و پرواز نمایند.



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

جنگنده سوخو تی-50
ساعت 11:34 ‎ق.ظ روز 1386/1/17  

در ابتدا توضیح بدم که تحت عنوان T.50 دو پروژه وجود دارد یکی مربوط به طرح جت آموزشی پیشرفته کره جنوبی و دیگری طرح سخوی برای جنگنده ی نسل پنجم روسیه (البته این طرح برای مقابله با رپتور ها کاملتر شده و زودتر وارد خدمت خواهد شد)
مدتهاست که طرح جنگنده ی نسل پنجم روسیه(LFI که مخفف logkiy frontovoi istrebitel)  مطرح است و با مشکلات بسیاری همراه بود تا کنون طرح های بسیاری برای آن مطرح گردیده که حتی تا نمونه سازی هم پیش رفته ولی نبود بوجه و پشتیبانی موجب کنسل شدن آنها گردیده طرح هایی همچون mig.144  که شرکت میگ امید بسیاری به آن داشت ولی پیشنمونه ی آن حتی پرواز هم نکرد یا طرح su.47 برکوت که درواقع یک طرح آزمایشیست با وجود بسیار کارا بودن این طرح و حتی جنبه های برتر آن نسبت به رپتور های آمریکایی امید کمی به تولید آن وجود دارد(رقیب این طرح طرح x.29 نبود طرح فوق محرمانه ی F.25  بود که کنسل گردید) اگر هم تولید شود در تعداد پایین و آهنگ کند خواهد بود I.2000 هم که تنها روی کاغذ نقش بست و هیچگاه فراتر نرفت.(البته این طرح را باید مشتقی I.2000 دانست)
اما با رشد اقتصادی روسیه تصمیم گرفته شده تا بوجه مورد نیاز را تامین کنند پروژه ای جاه طلبانه که امید بسیاری به آن می رود این طرح از سوی سخوی پیشنهاد شده و اولین طرحیست که از این شیوه ی پنهانکاری در شرق استفاده می کند به تقلید از آمریکا
طرح T.50 بسیار شبیه به f.22 از کار در آمده البته دماق و قسمت دم تفاوت دارند اما در نهایت شباهت در انتخاب شیوه ی آیرو دینامیکی بسیار بچشم می آید البته از محفظه های سلاح خبری نیست(چیزی که حتی در برکوت هم بود)
این جنگنده به نام PAK FA  خوانده می شود که مخفف Perspektivnyi Aviatsionnyi Kompleks Frontovoi Aviatsyi - Future Air Complex for Tactical Air Forces است
اما ویزگی ها قرار است این جنگند از قدرت پرواز سوپر کروز همانند رپتور برخوردار باشد همچنین بیشینه وزن برخواستن آن(20 تن) است کهاین میزان برای F.22 رپتور (24 تن) و برای F.35 هم 17.2 تن می باشد که این یعنی وزن کمتر و چابکی بیشتر نسبت به رپتور
برای افزایش پنهانکاری از جنبه هایی از روشهای بکار رفته از برکوت استفاده شده
جنگنده ی T.50 از دو موتور AL-41F استفاده می کند
در مورد رادار T.50  قرار است از یک رادار چند حالته ی جدید با توان آشکار سازی بالا وبرد بیشینه ی زیاد  توسط فازاترن (Fazatron-NIIR) در حال تکمیل است استفاده کند
قرار است اولین پیشنمونه های  T.50 یا همان PAK FA بین سالهای2006 تا 2010 انجام گردد و تا سال 2011 یا 2012 وارد خدمت گردد(البته بعید است به این سرعت آزمایشات آن تمام شود چون بطور مثال رپتور مدتها در انتظار ورود به خدمت بود)
گفته می شود ممکن است این طرح بیش از 1.5 بیلیون دلا هزینه ی کلی داشته باشد(واقعا نجومیه)گفته می شود حد اقل به 800 میلیون دلار تنها برای تکمیل ایونیک آن مورد نیاز است اینکه آیا این جنگنده با این ارقام نجومی در سال 2010 وارد خدمت می شود یا نه یک معماست؟



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

Su-47 برکوت
ساعت 2:49 ‎ب.ظ روز 1386/1/25  

 

ملقب بهs.37 گلدن ایگل جنگنده ای با بال پیشگرا که توسط شرکت سخوی برای رقابت در برنامه ی جنگنده نسل پنجم روسیه طراحی گردید البته با اقبال کمی برای ورود به خدمت مواجه است که علت آن قیمت زیاد مواد مرکب بال های آن است
و اما پیشینه، در واقع می توان گفت ایده بال های پیشگرا در اصل از ایده ی هواپیمای x.29 شرکت گرومن گرفته شده که یکی از موفق ترین ها در این ضمینه است

فواید بال های پیشگرا:
مهمترین فایده ی بال های پیشگرا در سرعتهای فرو صوت و در ارتفاع پایین است که بال های پیشگرا پایداری بیشتر و بسیار بهتری دارند اما در سرعت های فرا صوت این کارایی اهمیت خود را از دست می دهد واین جاست که بال های پسگرا بهتر نقش ایفا میکنند برای جبران این مشکل در s.37 بال های آن را کاملا از مواد گران قیمت مرکب که به تازگی در صنعت هواپیما استفاده ی چشمگیری پیدا کرده استفاده شده و اما سایر موارد به شرح زیر است:

بیشینه سرعت :2,500km/h

سلاح ها:R-77, R-77PD, R-73, K-74
X-29T, X-29L, X-59M, X-31P, X-31A, KAB-500, KAB-1500

موتور: دو دستگاه AL-37FU(گونه ای ازموتور SU-37 )



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

سوخوی 39 (Frogfoot)، جنگنده ضربتی کارآمد
ساعت 11:28 ‎ق.ظ روز 1386/10/17  

 

منبع: sidewinder.blogfa.com

ویرایش و تنظیم: کاوه 

 

سوخوی 39 یک جنگنده چند ماموریته و نگارش جدید جنگنده سوخوی 25 فروگ فوت است، البته این جنگنده از قابلیت مانور بیشتر، پرواز در ارتفاع پایین بهتر و قابلیتهای درگیری هوا به هوای بهتری نسبت به سلف خود برخوردار است. این جنگنده همانطور که گفته شد همان سوخوی مدرنیزه شده است که توانایی نفوذ به سیستمهای دفاع هوایی دشمن را دارد بدون اینکه خطری آن را تهدید کند.
مزیت مهم این جنگنده خلبانی و نگهداری آسان آن و در عین حال ارزان بودن و قابلیت اعتماد زیاد به این جنگنده است. اولین سریالهای شروع سوخوی 39 در سال 1996 وارد خدمت شد. در سال 1984 اولین سری جدید پیشرفته سوخوی 25 موسوم به سوخوی 25 ( تی ) اولین پرواز خود را انجام داد. هدف از ساخت این جنگنده نابودی مخازن سوخت و توانایی حمله به وسایل نقله جنگی و کشتی ها و همچنین توانایی پرواز در روز و شب و در انواع شرایط اب و هوایی و در نهایت حمله به مراکز تجمع و نفوذ به عمق مواضع دشمن است. این جنگنده بر مبنای سوخوی 25 ( یو بی ) که گونه آموزشی دو نفره سوخوی 25بود، ساخته شد. البته در سوخوی 39 کابین کمک خلبان به تجهیزات جدید مجهز شده و همچنین مخازن سوخت اضافی برای این جنگنده تعبیه است. سرعت جنگنده به 450 کیلومتر در ارتفاع پایین و 800 کیلومتر در ساعت در ارتفاع بالا با مهمات و مخازن سوخت افزایش یافته است. همچنین این جنگنده به این قابلیت دست یافته است تا مخازن سوخت بیشتری نیز حمل کند. سوخوی 39 قادر به حمل چهار مخزن سوخت با وزن استاندارد 800 یا 1150 لیتری در زیر بالهاست.

هواپیما از مانورپذیری بالایی در ارتفاع بالا و پایین برخوردار است و می تواند با سرعت در طول یک خط بچرخد و حمله اش را دوباره شروع کند بدون اینکه آسیبی ببیند و یا با مشکلی در مواجهه با اهداف زمینی یا هوایی روبرو شود. این خصیصه به سوخوی 39 امکان حمله به اهدافی که حمله به آنها به علت موقعیت جغرافیایی برای سایر هواپیماها دشوار است ( جنگلها، مناطق کوهستانی و از این قبیل) را می دهد. قدرت موتورهای سوخوی 39 نسبت به سوخوی 25 تا حدود 10 درصد افزایش یافته است. موتور ها هرکدام 4500 کیلوگرم قدرت دارند که این قدرت زیاد، وزن بالا را برای مانور جبران می کند. وزن هواپیما در بیشترین حالت 2 تن افزایش یافته است. تجهیزات بورد های هواپیما، سیستم کنترل تسلیحات و سیستم الکترونیک-نوری هدف گیری همه مدرنیزه شده است. سوخوی 39 یک تلویزیون کنترل بنام شاکول در سمت راست کاکپیت خود دارد. زاویه دید شاکول 10 درجه است و توانایی بزرگ نمایی 23 ایکس را داراست. این سیستم شامل جستجو-شناسایی و انتخاب هدف وتصمیم به ردیابی برای موشک های وییخر و تسلیحاتی که با لیزر رهگیری میکردند هماهنگ شده بود. خلبان میتواند به کمک این سیستم اهداف را به طور مستقیم علامت گذاری کرده و طبق علامت گذاری ، موشک ها را به طرف آنها شلیک کند.

سوخوی 39 به کمک این سیستم میتواند که در ارتفاع پایین و شب هم پرواز داشته باشد و و با استفاده از روزنه زیر بدنه جنگنده که سوراخ( لنز) دید تلویزیون در آن واقع شده اهداف را ببیند و ترتیب کار را بدهد.
سیستم جهت یابی ترکیب شده با سیستم های علامت دهنده هوایی، سیستم فرود، سیستم مخابراتی، سیتم های زاویه های رفت وبرگشتی ، همه با هم یک پارچه شده اند.سوخوی 39 با بی سیم های الکترونیکی میتواند مجموعه اقدامات پدافندی پیچیده متقابل دشمن را با صحت زیاد گزارش دهد.
دستگاه شناسایی اصلی برای ردیابی اهداف و رادار ها از فرکانس 1.2 تا 18 گیگاهرتز استفاده می کند. سازند گان سوخوی 25 ( تی ) با استفاده از سیستم اقدام متقابل سعی در دفاع از هواپیما در مقابل موشک های جستجوگر مادون قرمز داشته اند.


سوخوی 39 اصلاحات زیادی را در مورد حمل موشک های هوا به زمین را پذیرا شده است. این در مورد موشک های هوا به هوا نیز صادق است. سوخوی 39 میتواند موشک های ضد رادار، راکتهای 85 یا 250 میلیمتری ،توپ 30 میلیمتری، بمب های با وزن از 500 کیلو تا بیش از 3000 کیلو،  موشک های ضد تانک وییخر که از سلاح های اصلی و انعطاف پذیر سوخوی 25 ( تی ) یا همان سوخوی 39 هست مورد استفاده قرار دهد. سوخوی 39 قادر به  حمل 16 موشک است که در دو طرف هواپیما به صورت 2 دسته 8 قرار می گیرد. اگر موقعیت مرکز رادیویی اجازه دهد سوخوی 39 با رادار فعال قادر به شلیک موشک های ضد کشتی کا-اچ-31 و کا-اچ-35 است.

هر سوخوی 39 مدرنیزه شده قادر به حمل 4 موشک ضد کشتی است. وزن تمام تجهیزات قابل حمل توسط سوخوی 39 برابر 1151 کیلو گرم است. ترکیب سیستم های مخابراتی جدید هواپیماهای سوخوی 25 ( تی ) بنام kopiye-25 برگرفته از سوخوی 25 ( تی/ام ) هست.دید عملیاتی سیستم موقعیت یاب kopiye-25 برای تعیین اهداف زمینی و انتخاب موشک های هوا به زمین در باندامواج الکترومغناطیسی طرح ریزی شده است و برای درگیریهای هوایی وانتخاب موشک های هوا به هوا از حالت نقشه خوانی هوایی استفاده میشود. سوخوی 39 با داشتن مهمات، قابلیت تیک-آف و لندینگ در باند های فرود غیر هموار ( یا نا آماده ) مثلا در کوهستانها تا ارتفاع 3000 متر از سطح دریا را داراست. یک باند 1200 متری برای تیک-آف هواپیما کافیست . به این ترتیب سوخوی 39 می به طور غیر مترقبه به دشمن هجوم آورد.
سوخوی 39 از ارزانترین هواپیماهای ضربتی از نوع خودش است. به علاوه تعمیر و نگهداری و پرواز با آن نیاز به مهارت بالایی ندارد.. سوخوی 39 حتی می تواند به جای نفت سفید از سوخت دیزل هم استفاده کند. خلبانان با هر درجه ایی از مهارت می توانند با آن پرواز کنند. در نهایت سازندگان این هواپیما به جهت کاربری آسان آن طی مدت خدمت پیش بینی شده30 ساله به خود می بالند به گونه ای که تعمیرات و سرویس موتوریش در همان پایگاهی که مستقر است قابل انجام می باشد و دیگر نیاز به حمل ونقل هوایی آن نیست . یک گروه از جنگنده های سوخوی 39 در صورت مسلح شدن به موشک های هوا به هوای کلاس میانی می توانند در درگیری های موشکی با جنگنده های مدرن با موفقیت بجنگند به ویژه اگر سوخو های 39، موشک های جدید
RVE-DE را به کار ببرند. در این صورت این هواپیماها می توانند برای محافظت در مقابل جنگنده های دشمن، اتکای بیشتری به خود داشته باشند و با آسودگی خاطر بیشتر به اهداف خود هجوم برند.

مشخصات جنگنده سوخوی 39

خدمه:1 نفر
سال ورود به خدمت:1996
طول:21.9 متر
طول باله ها:14.7 متر
ارتفاع:5.9 متر
وزن نرمال:17 تن
ماکزیمم وزن برای تیک اف: 21.5 تن
موتور :2 عدد موتور

با کشش 9000 کیلو گرم2*4500 (بیش از 18000 پوند)
سقف ارتفاع:16کیلو متر
ماکزیمم سرعت:950 کیلو متر در ساعت در ارتفاع بالا
برد پروازی:1000 کیلومتر
مهمات
1 عدد توپ 30 میلیمتر،توانایی حمل موشک های هوا به هوای آر-60/ آر-73 و موشک های هوا به زمین
KH-23/25/29/31/35/58
توانایی حمل 16 موشک ضد تانک وییخر و دیگر موشک ها. همچنین توانایی حمل 3 تن



نویسنده : علی مهدوی نسب
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30
نظرات

 

سوخو Su-37 Terminator، پایان دهنده افسانه های بی پایان!
ساعت 5:29 ‎ب.ظ روز 1385/10/19  

اگر اطلاعاتی از پروژه های دور و دراز طراحی روس ها در بعد هوانوردی نظامی داشته باشیم جستجوی شرکت های سازنده آن را به دنبال یک مهره سنتی همچنان خواهیم یافت چرا که عامل مانورپذیری یک جنگنده در شرایط سخت  گرچه امروزه قابل توجیه است  اما روح سازندگان روس چندان با نبردهای آینده سازگار نیست و بسیاری معتقدند هنوز هم رکورد این امر در انحصار رقیب داخلی آن یعنی میکویان گوروویچ موسوم به (میگ) می باشد  نقطه درخشان طرحهای شرکت با سابقه سوخوی را  پس از تولید نخست نمونه فلانکر می توان در همین جنگنده یافت  هرچند این جنگنده را هنوز نمی توان یکی از رقبای قدر جنگنده های چندماموریته و سرسخت امروزی به دلیل طی دوره ی اولیه عمر آن نامید اما این طور که پیداست می توان در این جنگنده نکات برجسته ای را یافت که به تفصیل به آنها می پردازیم چرا که ترمیناتور نامیست که بر آن نهاده اند.


هواپیمای روسی Su-37 ترمینیتور، آخرین عضو خانواده فلانکر


از آنجا که سروصدای روسها در بخش نظامی و رقابت آنان با ایالات متحده همچنان ادامه داشته و دارد،رقابت های داخلی بین شرکت های بنام روسی نیز منجر شده طرحهای مفهمومی سوخوی بیش از پیش دقیق و اقتصادی باشد.هرچند در حیطه کاری دو شرکت سوخوی و میگ با ارایه طرحهای مشابه با نقاط نسبتاً مشترک زیاد در زمینه سوخو-27 و میگ-29 ثابت کردند برای مقابله با طرح های جدید بلوک غرب متحد هم اند اما می توان رویه هرکدام را بر اساس پیشینه به طور جداگانه بررسی نموده و تشخیص داد حال این طرح نیز هرچند ملهمی از پیشینیان خود و خصوصاً Su-35 بوده اما یک خط شکن در گروه خود به حساب می آید چرا که نخستین جنگنده روسی است که از فناوری TVC یا کنترل و هدایت تغییر بردار رانش سه بعدی که امکان تغییر درسه بعد خروجی های هردو موتور را در حالات مختلف،به طور همزمان یا غیرهمزمان و به طور جداگانه برای انجام مانورهای خاص فراهم می آورد، برخوردار است.سوپر فلانکر را باید هواپیمایی با قابلیت مانوردهی فوق العاده بالا دانست هرچند اگر نگاهی به جثه سنگین و نسبتاً طویل آن بیاندازید کمی در این مورد شک می کنید اما جالب اینجاست که سوپر فلانکر با شگردی خارق العاده که تا فرصت یافته در نمایشگاه های عظیم هوایی در اقصی نقاط پهنه این کشور خودنمایی کرده و موجب بهت و حیرت عموم و حتی کارشناسان شده است مانورها و صرفاً مانوری که تا پشت رل این هواپیما در شبیه ساز پرواز Lock On Modern Aircraft ننشینید به پیچیدگی آن یعنی مانور کولبیت پی نخواهید برد. در این مانور که عملاً در شرایط عملیاتی اگر کمی بدبینانه به آن نگاه کنیم غیر ممکن می نماید،هواپیما یک پشتک کامل 360 درجه ای در هوا می زند و ازآنجا که اکثر مانورهای سنگین افت شدید سرعت و رانش را به همراه دارند،آن را به سیبلی برای دشمنان تیزبین خود بدل می کند هرچند مهارت خلبان نیز می تواند کمک زیادی برای بهبود سریع وضعیت و نامتعادلی جنگنده باشد و به کارش آید اما برخی آن را به منزله اتمام کار این جنگنده در همان نقطه از نبرد می دانند علاوه بر این،نمایشگاه هوایی فارن برو در سال 1996نیز عرصه درخشانی برای  هنرنمایی این جنگنده به حساب می آمد چرا که چشم سازندگان و طراحان روسی به استقبال خصوصاً عموم از این جنگنده دوخته شده بود.


هواپیمای Su-37 Terminator به کانارد نیز مجهز است


با این اوصاف گویی پنجره جدیدی به روی دنیای حرکات آکروباتیک گشوده شده بود.طراحان مطمئن روس،این پرنده را رویایی برای شکستن رکوردهای مرگبار می پنداشتند و به حیات مجدد صنعت همیشه در صحنه اما ضعیف هوانوردی روسیه امیدوار بودند.هرچند ترمیناتورها از این وهله سربلند بیرون آمدند و مانور استثنایی سوپر-کبری را برای اولین بار به نام خود در کتاب رکوردهای هوانوردی به ثبت رسانیدند، حرکتی که در آن، هواپیما ابتدا با سرعتی معادل 400 کیلومتر بر ساعت کار خود را برای استقبال از خطر آغاز می کرد و سپس با کشیدن دسته هواپیما به طرف عقب و کاهش تراتل باعث کششی به طرف عقب با زاویه ای حدود 135درجه و سپس چرخش کامل به طور عمود و حفظ  این حالت به مدت 4الی 6ثانیه و سپس مجدداً با پایین آمدن دماغه و Level کردن هواپیما در سطح افق و رساندن سرعت از دست رفته به 150Km/hبدون تغییر ارتفاع و نهایتاً  استفاده از سیستم تحریف جهت اعمال رانش برای تنظیم تعادل اولیه.البته با توجه به پیچیدگی ظاهری که از لابلای جملات فوق پیداست توصیه می شود تا زمان دریافت گواهینامه مربوطه آن را در شبیه ساز پرواز امتحان نکنید! زیاد هم هیجان زده نشوید چرا که در مورد هواپیمایی که تنها چند فروند پیش نمونه از آن تهیه شده و فعلاً تولید آن تعلیق و یا درواقع متوقف شده است و دلیل آن نیز عدم اختصاص بودجه لازم به پروژه آزمایشی Su-37 اعلام شده و حتی دو فروند نیز با وجود تفاوت نه چندانی که با Su-35 خود دارد در طرح اصلی این هواپیما ادغام شده است قضاوت صحیح کمی دشوار است و از این حیث نمی توان آینده ای برای آن متصور بود،جنگنده ای که نخستین پرواز خود را در دوم آوریل 1996 انجام داده و از توان بالایی در زمینه پیشرانش برخورداراست به طوری که برای تولید و تامین نیروی جلوبرندگی خود از دو موتور توربوفن AL-37FU ساخت شرکت Lyulkaکه در واقع نوع ارتقا یافته AL-31F به کار رفته در مدل پایه Su-27 است، هرکدام با رانشی معادل 30855پوند بهره می برد و از سیستم Avionic والکترونیکی پیشرفته ای برخوردار است به طوری که رادار چندحالته NO-11M ساخت شرکت NIIPبا قابلیت ترک و نظارت همزمان بر 15 هدف و شلیک انتخابی با توجه به سیستم راداری موشک مجهز به قفل روی هدف به طور مستقل در حالت فعال یا غیر فعال به آسودگی می تواند به هدایت و مشایعت موشکهای هوا به هوای خود نظیر R-77 پرداخته و شاهد نابودی آن باشد.


سیستم تغییر بردار رانش از قابلیت های کم نظیر ترمینیتور است


از دیگر تجهیزات پیشرفته آن می توان به کاکپیت و صفحه آلات پیشرفته آن اشاره داشت تعجب نکنید بله پیشرفته! البته چنانچه پیشتر گفته شد تمایل روسها به قطعات آنالوگ همچنان ادامه داشته و ردپای آنها هنوز پیداست اما در ترمیناتور اطلاعات ناوبری و تاکتیکی مورد نیاز خلبان بر روی چهار نمایشگر با فناوری استفاده از کریستال مایع ،یک دستگاه صفحه نمایش تعیین شده اختصاصی نقش بسته و یک صفحه کلید گسترده برای کنترل وضعیت تجهیزات خارجی تعبیه شده است. اطلاعات مربوط به سیستمهای اختصاصی نیز هر یک به طور همزمان با انتخاب خلبان نمایش داده می شوند، هرچند اعتقاد بسیاری بر این است که هنوز توانایی روس ها برای ساخت تجهیزات پیشرفته الکترونیکی در حد رقابت نیست اما این بار شرکت کرانست



 
 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز